من امروز اهن سردم

من امروز اهن سردم
که با اب صیقل خوردم
گهی اتش به تن دیدم
گهی سندان و پتک خوردم
نمیدانی چقدر نرممم
برای بودن با تو
چقدر حرف مردم خوردم
چنان دردی به جانم داد
که گویی استخوان خردم
ولی آرامشی دارم
چرا شمیشر دست
یک مردم

سیاوش دریابار

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد