بی وفایی میکنی با ما ولی این راه نیست

بی وفایی میکنی با ما ولی این راه نیست

نـَردِ دوستی میزنی اما دلت همساز نیست

می روی با عشوه و حالم نمی پرسی چرا

بوسه هایت را دگر آن گرمی بازار نیست

از سرشب تا سحر بیدار می مانم که تو

پا نهی بر چشم من امادگر امکان نیست

رفته ای پیش رقیبم عشق اهدا میکنی؟

یک نظر بر حال این شوریده ی بیتاب نیست

قلک قلبم شکست و آن طلا گردید بدل

بی وفا ای کرده ای واین دگر انصاف نیست

صدیقه جـُر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد