کهنه زخمی

کهنه زخمی
نشسته بر تن چنار سالخورده
شاخ و برگ ریخته
دلی پر از آه
خواب های آشفته

بوف کوری نشسته
در شکاف درخت
می نویسد
می ریزد اشک پیر را
در بطری زمان
که پر است
از آواز شقایق ها،
آوازهای مرغ حق
می اندازد بطری زخم را
به دریای وجود
تا شاید
روزی
کسی پیدا شود
بگیرد
بطری زخم از دریا
بخواند، آگاه شود
تیمار کند
بیابد راهی
تا که آزاد شود درخت سالخورده


دکتر محمد گروکان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد