چشمهایم روزهایی که بی تو گذشتند

چشمهایم
روزهایی که بی تو گذشتند
را حسابی به یاد دارند
احساسم له و علیه خویشم
محکوم له را طلب میکنند
از تمام احساسم
غرورم مانده بود
ما نحن فیه
غرورم شکست
سازم باز هم از دردم سوخت
خاکسترش را اما اینبار
دریا نبرد
بر ساحل چشمهایم
مبهوت ماند
موجهای دریا تعادلی ندارند
از حکایت چشمهایم
برگرد
ضربان قبل از بیداری
نمک شور از گریه های دیشب
خواب عمیق کمی بعد از هق هق
پرت و پلا میگوید ذهنم
اینها تنها تصور دوری تو به وسعت
یک نَفَس بود


مرتضی دوره گرد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد