کسی چه خواهد دانست

کسی چه خواهد دانست
زندگی؛
در میان استخوان‌هایم
پوسیده است
و جراحت
نداشتن‌هایی را
به دوش می‌کشد که
هر تکه از من را
در گوشه گوشه اتاق
دفن کرده است
انگار ..
تصویر پوستِ خشک
شده زخمی هستم
که از لابه لای
ترک‌هایش خون
می‌چکد

کسی چه خواهد
دانست
که غم در هزارتوی مغزم
مانند بختک خیمه زده است
و شاید به واسطه همین
زندانِ اجباری
قوی مانده‌ام
آن چنان قوی
که فراموشم شود
رنج می‌کشم
و می‌دانم
کسی
نخواهد
دانست . . .


عسل محمدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد