می خواهمت اما نه آن طوری که می دانی اسیرم من
باور بکن از زندگی وقتی نباشی سیر سیرم من
می خواهمت هر لحظه هستی در خیالم.در دلم جاااانی
مثل نفس هستی..بمان ترکم نکن تا که نمیرم من
می خواهمت از روز اول در دلم شوق و امیدی تو
یک روز اگر پیشم نباشی جان جانان گوشه گیرم من
دیوانه ام..مخصوصا آن وقتی که می آیی و با لبخند
دست تو را وقتی که با یک خنده می خواهم بگیرم من
دیوانه ای مانند من در این جهان پیدا نخواهی کرد
از دست این غم ها ببن ای نازنین خورد و خمیرم من
راهی ندارم از تو برگردم بدااان دیگر...نمی مانم
من بی تو می میرم نمی فهمی چرا پس.ناگزیرم من
می خواهمت.مانند خونی در رگم هستی و می چرخی
در قلب من باش و برقص از شوق تو راحت پذیرم من
سعید غمخوار