ستاره‌ها را خاموش کن

ستاره‌ها را خاموش کن
بیدها در ظلمت توفانند
در آستانۀ محراب‌ها نچرخ
که برای دعا دیر شده است

عزاداران وارد شوند
به شمع‌ها نیاز نداریم
به فانوس‌ها نیز


برهنه نمی‌میرد
رویای پیکرتراش
در چشمان مریم
ولی ساعت، ساعت خاموشی‌ست
طبل‌ها را ساکت کنید
و تابوت‌ها را بیاورید

کوه‌ها همه به انعکاس هلهله‌ها بروند
سیاه بپوشید
و بهشت و دوزخ را شعله‌ور کنید

جزر و مد خواب است
آب بیاورید
کف سپید دریا
آواز نقرۀ کبوتر ...

این داغ من است
با باد بخوانید و برقصید:

نوربارانی که فرود نمی‌آید تا
شفا دهد شقیقۀ شاعر را
در هیچ منزلی نیست

به خورشید نیاز ندارم
به ماه نیز

فریبا نوری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد