مانده بودم تا جهانی را چراغانی کنم

مانده بودم تا جهانی را چراغانی کنم
بغض ابر آسمان عاشقی را هم‌،
بارانی کنم ..
مانده بودم من به امید همیشه بودن
رنگین کمان....
کافری مومن به باور،تا سرابی را ،جاودانی کنم
مانده بودم تا گلستانی دوباره در میان شعله ها
باز هم تردید را،،در پیش پای عشق ،
قربانی کنم
نرگسی شهلا میان هرزگی ها منتظر..
مانده بودم با سپیده ، نسترن با یاس
شادمانی کنم .
بی صدا همچون نسیمی بار رفتن بسته ام
مانده بودم من که شاید خشم طوفان را زندانی کنم


مرتضی ناطقی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد