واژه هایی آفریدم برای تو
واژه هایی که نگاه مهربان تو در آن خزیده است
آن روز گفتی واژه ها از خدا تا خدایند و من بنده ای ناماندگارم
نگاهم را به تصویر بکش که از تو پر بگیرد
شمع باشد و بسوزد
پروانه باشد و بسوزاندم
گل باشد و به این عشق آهسته و با خجالت نگاه کند
واژه ها همین که نو می شود کمرنگ می شود نگاه مان را واژه کن تا زمین و زمان ما را به خاطر بسپارد
فریبا صادقی