دلخورم از دست تو چون بی وفایی با دلم

دلخورم از دست تو چون بی وفایی با دلم
قبل از این ها داشتی جانم صفایی با دلم

یک زمانی من برایت بهترین بودم ولی
چند چند هستی بگو الان کجایی با دلم؟

مثل من مانند من آیا کسی می خواهدت؟
پس چرا اینگونه ظالم در جفایی با دلم


من چه کردم این چنین با من شدی نامهربان
جان ما اصلا بگو دشمن چرایی با دلم؟

یک زمانی مهربان بودی مرا می خواستی
پس چرا رفتی نماندی و جدایی با دلم

مهربان بودی ولی من از تو نشنیدم شبی
با زبان خود بگویی هم صدایی با دلم

مثل من دیوانه ات باشد کسی در شهر نیست
جان من باور بکن که در خطایی با دلم

یک نفر مانند من اصلا نشانم ده کجاست
خود نمی دانی ولی دنیای مایی. با دلم

تا به حال اما ندادم دل به دست دیگری
چون تو هم بیگانه ای هم آشنایی با دلم


سعید غمخوار

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد