در این جهان پر از درد ...

در این جهان پر از درد ...
از هر چه رشته اند به دور تنم..
یک پیله برای خودم ساخته ام...
در دوزخی که نیست...
دور از گناه نبوسیدنت....
درون آتش عشقی که نیست..
شومینه ساخته ام......
بوی بهشت میدهد اینجا....
با هیزمش ولی....
جایی برای سوختنم ساخته ام
من روی داشتنت با خودم شرط بسته ام..
یا می برم تو را...
یا که در آتش گداخته ام...
در ساعتی که مرده است....
در چرخ دنده ی ناکوک انتظار...
می چرخم و زنفس باز مانده ام...
وقتی که دور میشوی از من...
خواهم دوید تندتر و تندتر...
در تیک تاک رفتنت این بار....
این قطعه را هزار بار خوانده ام....
گاهی شبیه بوته ی خاری .....
بی ریشه در کویر دلت...
در مسیر باد آواره مانده ام..
با مهره های سوخته در بازی زمان...
جفت شش می آورم...
اما برای بردن عشقت هنوز....
بازنده ای ز پیش باخته ام..


مهدیه کیانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد