ای مدعیان از غضب یار بترسید
از هیزم اعمال خود از نار بترسید
خورشید پس پرده عیان است ببینید
یک سو زده خود بینی از انکار بترسید
جز یار کسی محرم اسرار جهان نیست
از گفتن اسرار به اغیار بترسید
کوتاهی و غفلت ز حدودات الهی
از وسوسه های دل بیمار بترسید
زیرک ندهد دل به دل شایعه سازان
از همدلی دشمن غدار بترسید
غیبت ثمر عجز زبون است رفیقان
از غیبت و از خوردن مردار بترسید
عادل نکند هیچ نسنجیده قضاوت
از محکمه و محضر دادار بترسید
نستوه نزد دست به کاری که نشاید
از برزخ و از عاقبت کار بترسید
علی اکبر نشوه