درخت توت ،بستری آرام
بهر مهمان آفرید.
قبل مهمان ،
نفس باد صبا را طلبید.
میزبان خوشحال و مهمانش
چه غمگین میرسد.
کرم پیله ساز، آزرده از تحقیر
بد گویان رسد.
در آغوش درخت،زاری نمود و
درد دل گفت.
دلی پر داشت از سخره شدن
با یاوه ای مفت.
یقین دارند ، پروانه شدن
افسانه است.
در سخن ها آشکار، این کرم هم
دیوانه است.
گویند پیله اش زندان و پرواز
ناممکن شود.
ندانستند کرم، پروانه گردد پرواز هم
ممکن شود.
هرکه پیله پرواز و پریدن را تنید
بر دور خود،
پرواز کند روزی ،لذت پروانه شدن
خواهد برد.....
معصومه داداش بهمنی