اندک اندک میرسد فصلِ خزان
ذره ذره زرد میگردد خیزران
رنگ رنگِ گلهایِ درختِ ارغوان
پر پر شده ریزند به پایِ این جهان
آهسته آهسته میرود آهو دوان
نرم نرمان میپرد مرغی میان آسمان
نم نم خورَد باران به سقف کهکشان
شر شر چکد آب زِ آبشارانِ نهان
آرام آرام طی میشود عمرِ گران
ریز ریز میگردد خاطرات طیِ زمان
پچ پچ کنان نجوا کنند در گوشمان
گر کنی غفلت سودها پَرَد مانَد زیان
آرش معتمدی