چشمان خسته ام را از دور نگاه میکرد

چشمان خسته ام را از دور نگاه میکرد
و من از نزدیک دیدم رفتنش را
و چه غم انگیز بود
یخ کردن قهوه ی ترک اش
روی میز کناری ام
در حالی که او را
هرگز نمیشناختم

علیرضا پورکریمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد