دریا را برایت میآورم
غرق میشوم
آسمان را برایت میآورم
بال و پرم میریزد
کهکشان را برایت میآورم
نیست میشوم
می دانم
پیش هستیات کس نیستم
بخدا این نیست هم
من نیستم
من نیستم
من نیستم
کاش
جایی برای گم شدن
جایی برای مُردن
جایی برای نیستِ نیست شدن
پیدا بود
که تو در آن نباشی
هی هیچ میشمارم و
این هیچ
تمامی ندارد
از دام عنکبوتان
نترسانیدم
در تار و پودم
عشق تندیدهاست
این جرعه نفس
که در جان منست
از نفس عشق است
کوه صبرم
از جدایی؛
آب شد
ببین چقدر
هیچ میشوم
ضیغم نیکجو وکیل آباد