سرما به استخوان های من نیز رخنه کرد
آتش بزن مرا قهوه، که غم باز فتنه کرد کرد
ول کن جهان را که تلخ می داندتورا قهوه
این غم که میکشم مرا به قهوه تشنه کرد
سرما به من اثر نداشت، سوز از غمی رسید
خواب هم چنان عمیق، انگار قهوه اثر؟نه نکرد
دفتر شعر من قلم به دستمو قهوه در استکان
شعری به تلخیت،فریاد میکند، قهوه اثر؟نه نکرد
رویا جلیل توانا