به زمان پشت میکنم ودرمیان ماه آبان که لاجوردی انگشتانم سرما را به رخ میکشاندخیره در قهوه ای چشمان بی مهرش عریانی بدنم عادی میشودگمراه نمیشوم و در واژه ها گام برمیدارمو عشق این راز لایتناهی را ای کاش توان دل کندن بود کریمی مژگان