کنار عکس خاموشت نیایش میکنم باعشق
تورا درپیش معبودم سفارش میکنم باعشق
بی خبر از حال تو ماندن کار من نیست
من دراین حالم تورا ستایش میکنم باعشق
بیا عمرم که ازباغ دل گل چیدم برایت
گل که سهل است۔جان فدایش میکنم باعشق
این بهارم رو به پایان است ۔پس کجایی؟
که یادت در دلم بغضی تراوش میکند باعشق
اهو زدشت خرامان است مکن رسم بی وفایی
من این دشت را از رخت نگارش میکنم باعشق
چنان مات ومبهوت و معتاد دلدارم
که این تن وجان را خمارش میکنم باعشق
اگر ان بی وفا خبر دارد ز این حالم
عذاب عاشقی بامن.حلالش میکنم باعشق
گذر این عمر کنار تو قشنگ است
تونباشی ۔بی شک تمامش میکنم باعشق
اگر دارو ندارم باشد یک بره میشی
به زیر پاهایت۔قربانش میکنم باعشق
خداوندا گر گیری در این غم تو دستم
تاجانی به تن دارم نمازش می کنم باعشق
داودچراغعلی