بَچّه شاهی عزم دارد بیاید بر دیار

بَچّه شاهی عزم دارد بیاید بر دیار
برگفتار گویدباسوادست ودور زقُمار

خویش مرتب نشان دهد و باکلاس
یارانی بیش ، زیرِ پا گیرد با حواس

هر چند،عزمش انتقامِ فرار پدرست
با دشمنان ،خود قُمار و دردِ سَرَست


نَه همین لباسِ زیبا نشانِ مِلّیَّت
در ناز ونعمت نداند دردِ یک ملّت

گرگانی زپیش کلاهی گشادبر سر ما
خود کرده ای‌ درین میان منجیِ ما

این دام برخود نِه،ای همه فن ظریف
جوانان ساده نیَن ، زِهی آری تشریف

راستی ، بچه شاهی دگر بَر نوبَتست
وِی نزدیک و زِ تو پیشَست وتَردست

محمد هادی آبیوَر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد