ماه دلم! ای مونس شب‌های سرد

ماه دلم! ای مونس شب‌های سرد
در دلِ من، با تو شکوفا شد نبرد
هر نفست آرامشی بر زخم من
هر سخنت، مرهمی از جنس درد

رفتی و بی‌تو شبم بی‌صبح شد
شعله‌ی اشکم میان آه مُرد
باز بیا، ای قبله‌ی قلب شکسته
بی‌تو دلم خانه‌ی بی‌جان و گَرد

ماه دلم! ای نورِ پنهان از نگاه
ای که دلت، در دلِ شب‌هاست پناه
بی‌تو جهان، آینه‌ای بی‌تصویر است
با تو فقط، سایه ندارد اشتباه

تو را بجویم در دلِ هر ذره‌ام
تو را بخوانم با نفسِ خسته‌ام
نه از تو دل برکنم، ای جانِ جان
که جز تو ما را نه کسی، نه ره‌نشان

ماه دلم! ای قبله‌گاه عاشقان
ساکت مَرو، ای همدمِ شب‌های جان
ذکر تو آرامِ دل و جانِ من است
نام تو چون باران، روان بر دامن است

در طلبت هر شب دعا سازم به راز
با اشک و آه، از دلِ پر سوز و ناز
تو آمدی، جانم ز نو پیدا شود
هر ذره‌ام آیینه‌ی رؤیا شود

ماه دلم! از تو چراغ دل پُرم
بی تو دلم گم کرده‌ی هر منظرم
هر شب به یادت دل به دریا می‌زنم
با باد می‌گویم، ز جان جان می‌کنم

ای راز پنهانِ شب و آرام جان
ای روشنی‌بخشِ دلِ بی‌آسمان
هر لحظه با یاد تو پرواز می‌کنم
در سجده‌ها از تو تمنّا می‌کنم

بیا که بی‌تو شب دلم بی‌ساحله
دل‌تنگی‌ام بی‌تاب و بی‌حوصله
بیا که جانم خسته از اندوه شد
بی‌تو جهانم یک قفس، بی‌روح شد

بیا که آغوشم پر از یاد تو شد
دل‌نامه‌هام آکنده از نام تو شد
در سینه‌ام عشقی‌ست بی‌انتها
ای نور جان، ای آشنای آشنا

بیا که این دل، خانه‌ی درد و دعاست
نامت هنوز، در لب هر شعراست
ماه دلم! بر شب دلم تاب آور
با آمدنت روز منو آفتاب‌آور


محمد حسین زاده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد