هر روز سمتِ من خودش با مِیل می‌آید

هر روز سمتِ من خودش با مِیل می‌آید
از ذوق، اشکِ چشمِ من چون سیل می‌آید

طفلِ درونش زنده و شیطان و بازیگوش
با او قطارِ عاشقی بر ریل می‌آید

با لحن کودک با دل پیرم کُنَد بازی
شیرین زبانی‌اش به شرحِ ذِیل می‌آید:

می‌پرسمش با بی‌قراری: دوستم دالی؟!
ما بینِ لبخندش صدای خِیل می‌آید

احمدصیفوری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد