تلخ‌تر از این زمان نیست

تلخ‌تر از این زمان نیست

که تمام دنیا در من فرو ریخته است

کدام واژه را برگزینم؟

کاش قهوه تلخی بنوشیم
و بدرودگویان برویم!

بر این باورم
از یاس گفتن گناهی کبیره‌ است
و شعرهای پرگلایه، مرا دمساز نیست

...ناگزیر مانده‌ام...

با این قوم هزار‌رنگ

دلتنگی و فسردگی

تنهایی‌های مفرط

سکوت بی‌نهایت...

اینجا برای مردن دیر شده است!

ناتمام مانده‌ایم
در این سرود
در این غزل
در این فریاد
در این زندگی...


پروانه محمودی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد