بشنو که در ره تو، با خَلق می ستیزم

بشنو که در ره تو، با خَلق می ستیزم
من جز به آسمانها، بی تو کجا گریزم؟

بشنو که در رخ تو، نور خدا بِدیدم
آنگه که بوسه ی تو، از نو بیافریدم

بشنو تو از سنایی، ای جانمو جهانم
جاریست نغمه ی عشق، هردم بر زبانم

طعم بهارم را با دیدنت چشیدم
از لحظه ی جدایی، هرروز در خزانم


مهدی سنایی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد