مرا ز تیر بلاهایت امتحانم کرده ای

مرا ز تیر بلاهایت امتحانم کرده ای
هر چه دلت خواست بامنم کرده ای
من که هرگز جز به عشقت پر نزدم
زچه معصیت برون ز آشیانم کرده ای
من بیچاره هموارگدای درگاهت بودم
زچه علت دست خالی روانم کرده ای
من که جز تو هیچ کس را نستودم
زچه عقوبت بهر جزا نشانم کرده ای
با همه بخششت و احسان بر مردم
زیربارمنت انگشت نما جهانم کرده ای
هر نالایق که لذت چشیدند را دیدم
زچه ذلت برمن جورکش زمانم کرده ای
با همه لبخندت را زدی گر کفر گویم
سهمم غم واشک بود شادمانم نکردی


ذبیح الله مظاهری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد