آمدی در نفسم جا بنمایی دل ندارم

آمدی در نفسم جا بنمایی دل ندارم
دل و جان سوخته و پر پرواز ندارم

تو بیا شاید این دل نفسی تازه شود
جان ما زنده و دل سرزنده شود

شاید تو بیایی شاعر کهنه ، بسازی
ساز و آواز بیاری و نوایی سازی

در غم دوست دلم سوخت بیا عشق
غم عالم در گلویم ماند تو بیا عشق

محمد ایزد یار

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد