دل را شکستی و نگفتی گناه چیست ؟
دل گریه کرد و پاسخ تو ، به جز نگاه نیست
با ما نماندی و دلم از پا فتاد حیف
جز خاطرات سرد تو ، در این پناه نیست
هر شب امید آمدنت را کشید دل
اما در آن خیال دروغین ، راه نیست
گفتم که باز گرد ، نگاهی فقط بس است
انگار در دل تو ،برایم گواه نیست
ما را شکستی و دلت آرام هم نبود
سنگین تر از سکوت تو ، هیچ آه نیست
علی حسن پور