در من هزاران شاعر ست

در من هزاران شاعر ست

که هر بار چشم هایت

یکی را در من

برای نوشتن انتخاب می کند

تو

چون نسیمی شبانه

در جنگل نفس های من می پیچی

و اینگونه من

با دوری ات حرف می زنم

تا دل تنهائی ام را

شاد کنم

پرویز صادقی

رفتنت

رفتنت
آنقدرها هم که فکر می کنی فاجعه نیست
من
مثل بیدهای مجنون

ایستاده می میرم

نزار قبانی

چشمت تفنگ است

چشمت تفنگ است
و نگاهت
گلوله ایی
تو
قلبی را نشان رفته ایی
خطا حتی اگر کنی

هدف به سمت تیر تو پرتاب می شود

هدف در خطای توست
نترس
شلیک کن

علیرضا روشن