در نزد ادیبان اولین معنی درس ادب باش
به زانوی تواضع زضعیفان پیش قدم باش
آرایه به ادب باش موزون به طبع و گفتار
نیوشنده و پوشیده و خاموش سخن باش
امیرعلی مهدی پور
سینۀ زمین
خِس خسِ رنج و
صفیر واژۀ درد است
نفس درسینه ها
حبس و صبوری
مرهم درد است
تحمل سخت و
نافرمانی هم
از درد فقر است
به امید طلوعی
که ببینیم
فقرِ درد است
امیرعلی مهدی پور
پیر زمانیست که
در بکرترین حالت دل
ماوا گرفته ست
ذکرخیر از غایبیست
کزوجودش حال
ما معنا گرفته ست
امیرعلی مهدی پور
بر حریفان و رقیبان در شعر اگر تاخته ام
عذر تقصیر کز شعر سپری ساخته ام
ادب از بیادب آموخته ام به تعلیم استاد
کزعمل سوخته عکسالعملی ساختهام
عمل و عکس العمل از نظام و قاعده ست در روزگار
کز انعکاس مهر یا کردار ما بر آینه ست از روزگار
امیرعلی مهدی پور
گریه از آمدنم زین سبب است
نفس آلودۀ دنیا شدم وسیب هوس
نفسم تنگ شد ازپای به دنیای دنی
میزند داغ به دل شعلۀ این نارهوس
امیرعلی مهدی پور