زندگی شاید نیز بافتن یک قالیست

زندگی شاید نیز بافتن یک قالیست
نه فقط نقش و نگاری که دلت میخواهد
گاه آن نقش که در ذهن تو می یابد شکل
در خور یک گره از صحنه قالی نشود.
گاه بینی که در این بین فقط می بافی
نقشه از کیست؟کجا بود؟ که می خواند؟ چه بود؟
چشم دل باز کن و نقشه خود خوب بخوان
نکند آخر کار
قالی زندگیت را نخرند.
زندگی هم شاید
موسم پر زدن و پر شدنی است
گاه پر پر شدن از شوکت عنقا برتر
هیچ افتادن برگی ز سر حادثه نیست.
زندگی شاید نیز
قصه شاپرک و قاصدکی ست
می توان قاصدکی ماند هدف داد به باد
می شود شاپرکی گشت به شب رفت به باد
هیچ از عاقبت قاصدکان می دانید؟
هیچ گرداب از این قاصدکی بدتر نیست.

حسن مرادی حقیقی