هزاران روز و شب در خّیالاتم

هزاران روز و شب
در خّیالاتم
زندگی زیبایی داشتم
گاه خوب
گاه بد
ولی شیرین
اما حیف
گذشت


سعید علیزاده

انصاف بود شکستن دلم

انصاف بود
شکستن دلم
مجنون تو بودم
سر به بیابان نهادم
زیر بار نا امیدی
کمرم بشکست
عاقبت شدم در واژه ها
بی معرفت و نامرد
کاسه کوزه ها
بر سر من شکست
و تو تنها
شاهد این ماجرا بودی


سعید علیزاده