چشمهایت طلسم کرده مرا

چشمهایت طلسم کرده مرا
درغم نبودت
شبهای دلتنگی
تاسپیده دم
پلک روی هم نمیگذارم
شایدقاصدکی ازراه برسد
تادلم آرام شود
نوید آمدنت را
همراه گلهای بهاری بدهد

سید حسن نبی پور

فصل پاییز

فصل پاییز
رنگین کمان برگهای ست
پرشکوه
درچشمان تو


سید حسن نبی پور

خاطراتم درزیرباران بهاری

خاطراتم
درزیرباران بهاری

صدای شرشرباران
چنان آرامشی همراه داشت
نه چتری بودمرا
ونه آغوش دوست


سید حسن نبی پور

خط چشمانت

خط چشمانت
مشق نستعلیق
مثل ماه وستارگان
چه زیباست

سید حسن نبی پور

وعشق حس قشنگی ست

وعشق
حس قشنگی ست
برای مرهم
زخمهای بجامانده


سید حسن نبی پور