تلفن قطع شده
من اما هنوز گوشهایم تیز صدای کوچکی از سوی اوست
کاش در آغاز این راه می دانستم هیچ قصه ی خوشی
پایان ما نیست...
فروغ_گودرزی
تو همانی
تک درخت باورهایم
سر کوچه ی
وفا...
فروغ_گودرزی
به داشتنت فکر می کنم
هوایت برم می دارد...
فروغ_گودرزی
لیولنها ردیف شدند در سینیِ
مسی جهیزیه ی مادرم
نجوای او را شنیدم که می گفت:
مهمان می آید
لیوانها را ردیف نگه داشته ام
تا بیایی...
فروغ_گودرزی