آرام,آرام دستانت را باز کن
در راه مزرعه اشکهایت را رها کن
اشکهای تو همچو جویباری پرطلاتم است
من تو را میخوانم و صدایت میزنم
آری تو را
با دستانت به دست آور مرا
رهایم نکن
من در راه مزرعه با جویبار اشکهای تو میوزم
تویی که با گیسوان برافراشتهات در باد
همچون نسیم میرقصی
ماندانا عبدشاهی