ای خدا کجا بیایم تا ببینم گل رویت

ای خدا کجا بیایم تا ببینم گل رویت
ای خدا کدام سویی تا کنم دعا به سویت

سجده کردم تا بیایم از تو من آیت و بویی
وانگهی تورا دیدم که تو در هر رو و سویی

ای خدا مرا ببخشا که به دنبال تو گشتم
که تو را گشتن نباشد که تویی جان و سرشتم


آمدم بر تو بگویم بر تو ای خدای تنها
که چقدر آشفته ام من چه کنم سزای غم را

وانگهی دیدم کتابت که عجب پر محتوا هست
تا که خواندم متنی از آن صادقم در آن شفا هست

محمدعلی ابراهیم پور

در جهان من آشنایم

در جهان من آشنایم
جسم و جانم را فدایم
میکنم هر دم مناجات
می رسد تا او صدایم

کودکم در جنگ غزه
بر تنم هر لحظه لرزه
یا خدا اُنظُر الَیَّ
تا شوم فارغ به شرزه

منم آن کودک گشنه
لایق ناز و کرشمه
منم آن لایق جنت
چشم خون و لب تشنه

نه پدر نه مادرم هست
نه حبیب و یاورم هست
من امید به او بستم
می رسد که باورم هست

ای جهان به ساری اش رو
کودک است به زاری اش رو
به خدا قسم که او هم
بنده است به یاری اش رو


محمدعلی ابراهیم پور