شب است و زیر نور ماه
قطار زندگی و عاشقی در راه
و من واگن آخر اندکی تنها
دلم شیدایی بی درک میخواهد
سکوتی این چنین بی رنگ میخواهد
سرم سامان میخواهد
دلم دامان میخواهد
نوازش های بی پایان میخواهد
ولی با این همه انگار
دلم دیوار میخواهد
سکوتی تلخ وبی تکرار میخواهد
دلم با تازیانه های این سرمای ویرانگر
صفوفی از شب و سیماب میخواهد
دلم دیوار میخواهد
دلم دیوار میخواهد
دلم دیوار میخواهد
محمد منصوری