می‌بویم گیسوانت را

می‌بویم گیسوانت را
تا فرشته ها حسودی کنند
شانه می زنم موهایت را
تا حوری ها سرک بکشند
از بهشت برای تماشا
شعر میگویم برای «تـــو»

دلم تنگ می‌شود

دلم تنگ می‌شود
گاهی برای
یک «دوستت دارم» ساده
دو «فنجان قهوه» داغ
سه «روز تعطیلی» در زمستان
چهار «خنده» بلند
و
پنج «انگشت» دوست داشتنی

مصطفی مستور