شب قطاریست

شب
قطاریست
که
مارا
آرام
آرام
به صبح میرساند
و روز ،
زورقیست
که مارا
باشکنجه
به مرگ .
واین
حادثه ایست شوم
باورکن.

ناظر توحیدی ثمرین

روز ، دسترنج ستارگانی بود ک

روز ،
دسترنج ستارگانی بود که جنگ کرده بودند باسیاهی شب
تاخود صبح
وشب ،
پادافره تیغی است که برصورت خورشید کشیدیم
حالا که تمامی شب ها تاریکند و
از بام خانه هامان چکه می کنند و
پای می فشارند که بمانند،
خدارا
آخر به من بگو
چه فرقی می کند
فردای زخمی ما ،
درکدامین پستوی کدام شب زندانی است؟


ناظر توحیدی ثمرین