ای تن ات جشنواره ی گل ها

ای تن ات جشنواره ی گل ها
که بر نسیم نشسته ای و
حضورت گلستانه ای را به یاد می آرد
و عبورت از آستانه ی تابوتم
مسیح را
به کدامین روایت زیبایی مشق شده ای ؟
ای آفریده ی زیبا
که سر مشق میدهی بهار را
و هست امضای تو پای اردیبهشت
دستان ات به گرمی دستان کودکان شوخ
شکست میدهد در من سردی را
و راه میروم مطمئن با تو
ای وجودت سرار اعتماد و ایمن تر
تویی که عشق را بیمه کرده ای
با آغوشی گرم و باز
به لبخندی باشکوه تر
میزبان تنم باش گل انداما
از من عبور کن, بیمه نامه عشق ام را صادر
دستم را بگیر
آغوش گرم ات را با من ببند
ای آفریده ی زیبا

یاسر شکوری یاس

پیکره ای ایستاده با قنوتی از جنس انتظار تو

پیکره ای ایستاده با قنوتی از جنس انتظار تو
و رهگذرانی که بوی تو را نمی دهند
مرا از
کجاست لبخند تو ؟
کجاست نگاه تو ؟
سوال می پرسند
با نگاه زیر چشم هایشان
از خیره گی همیشگی نگاه من که به راه راه پیراهن خیابان از دور خیال دوخته
ای سمت خیال قنوت انتظار من
کجاست لبخند تو ؟
کجاست نگاه تو ؟

یاسر شکوری یاس