در قنات دل ما آب زلال است ولی

در قنات دل ما آب زلال است ولی

صید آن ماهی هوشیار محال است ولی

سر قلاب زدم تکه ای از جنس دلم

لمس آن ماهی خوش نقش خیال است ولی

عاشقی گریه کنان گفت به گوش دل من

ناله در ماتم هجران چو وصال است ولی

در دل عاشق بیچاره اگر رخنه کنی

آرزویش بغل و لمس جمال است ولی

گفته اند صحبتی از بوسه و آغوش مکن

بدنش ماهی و چشمش چو غزال است ولی

آنچه گفتیم از این بستر سوزنده چه سود؟

صید آن ماهی هوشیار محال است ولی..


- غلامرضا ایل بیگی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد