چقدر صبر کنم تا که تو از خانه برآیی ؟
سرخ پوشیده, به سمت دل من میآیی
تو خودت گفتی که بمان منتظرم, میآیم
کاش زودی برسی شیمه ی جان افزایی
صبر تلخ است نگو هیچ... خودم میفهمم
نازنین تلخی این صبر شیرین فرمایی
مطمئن باش کنارت به خدا میمانم
زود کن...زود بیا آه! من از تنهایی...
دوش دیدم که درین کوچه خیالت آمد
خوش خرامیده به سد ناز چونان می آیی
دلخوشم با غزلی تازه ولی مریم جان!
دلخوشم با تو و این کافه, دو فنجان چایی...
امین رهی