چقدر صبر کنم تا که تو از خانه برآیی ؟
سرخ پوشیده, به سمت دل من میآیی
تو خودت گفتی که بمان منتظرم, میآیم
کاش زودی برسی شیمه ی جان افزایی
صبر تلخ است نگو هیچ... خودم میفهمم
نازنین تلخی این صبر شیرین فرمایی
مطمئن باش کنارت به خدا میمانم
زود کن...زود بیا آه! من از تنهایی...
دوش دیدم که درین کوچه خیالت آمد
خوش خرامیده به سد ناز چونان می آیی
دلخوشم با غزلی تازه ولی مریم جان!
دلخوشم با تو و این کافه, دو فنجان چایی...
امین رهی
تنها تویی قافیه پرداز این غزل
تنها منم دوباره هم آواز این غزل
نامت قشنگ شعر قشنگ و غزل قشنگ
این نام توست نقطه ی آغاز این غزل
باشد دوباره شعر ببافم برای تو
تا راز, راز, راز شود راز این غزل
با من برقص همدم شب های من بشو
میلودی قشنگ بزن, ساز این غزل
تنها تویی که هیچ توجه نمی کنی
تنها منم دوباره هم آواز این غزل
امین رهی