دل تویِ جاده یِ خیال نقشِ تو رو واسم کشید...

دل تویِ جاده یِ خیال نقشِ تو رو واسم کشید...
ماه شبم از دیدنت روی خودش ابری کشید...
دریا و موج موی تو به دستِ باد خورده گره...
وقتی توو رویای منی طوفان و باد دارن گله...
پیچیده توو دشتِ خیال بوی گلاب دامنت
پروانه ها بوسه زدن روی گلای دامنت...
دلم شده مسافرِ آغوش و گرمای تنت...
توو غفلت ثانیه ها بوسه زدم روی لبت...
(به مشتِ پوچِ آسمون بازم ستاره هدیه کن)...
به اخم و تاریکیه شب تو خنده رو بخیه کن...
بوی خوشِ عطرِ دلت غرقِ خودش کرده منو...
دریای سرخ لب تو به ساحلش برده منو...
ابر سیاه و سرکشی اومد به دنیای خیال...
نقش تو رو دزدید و شد کابوس شب های خیال...

محمد عسکری

واژه هایِ گنگ من, شعرِ ناب چشمِ تو

واژه هایِ گنگ من, شعرِ ناب چشمِ تو
بغضِ من آبستن از ,کبر وشک و خشمِ تو

آن زمان که قلبِ من با صدای تو تپید
لحظه ها سرکش شد و چشم تو من را ندید

شاخه هایِ نسترن با هراس من شکست
دستِ تو بی اعتنا در به روی من ببست

لمس دست گرم تو,ضجه های باورم
داغی گل بوسه ات ,التهاب آخرم

عطرِ مویِ مست تو باد را از هوش بُرد
شانه را دستِ رقیب دید و از اندوه مُرد

آتشی در جانِ من شعله هایش قد کشید
نبضِ آغوشِ تو را گوش احساسم شنید

اشکِ شعرم می چکد روی کاغذبی تو باز
آب شد ته مانده ی شمع احساس از نیاز

می شود با تو گذشت از مسیرِ خستگی
خنده را بر لب کشید از تبِ دلبستگی

واژه های مُرده ام با حضورت جان گرفت
شعرِ من پژمرده شد رفتی و باران گرفت


سمیرا صادقی

تورا من زشت و زیبا می پسندم

تورا من زشت و زیبا می پسندم
تورا در خواب ورؤیا می پسندم
تورا با خاطرات خوب و شیرین
تورا اینجا و آنجا می پسندم
تورا با آن همه دلدادگی ها
هر آنچه میپسندی می پسندم


عباس رئیسی

چنان بسان یک کودک گریستم

چنان بسان یک کودک گریستم
‌همانگونه خالی,
‌همانطور بی معنی و
بی‌دلیل!
‌زیرا که
به ناحق در دریای احساسم
گام گذاشتی
و من,
‌خیلی به ناحق
از تـــــو دور شدم...!
ترسیدم
ترسیدم
ترسیدم
ترسیدم


زهره_ارشد