نوشتم درددلهایم همه آهنگ زاری بود
همه قصد دلم از خیل دلها غم گذاری بود
همه گویند شاعر گشته ای اما نمیدانند
تمام شعرهای من نسیم بی قراری بود
اگر میخندم و میگویم و آشفته ام یاران
که این شادی و غم از بودنم چهره نگاری بود
به شبهای بلند و سرد اگر بی تاب میگشتم
دلم مایل به آوای خوش شب زنده داری بود
کشیدم چهره ماهت به ذهنم در تصور ها
به خود گفتم که این تحفه زیار و یادگاری بود
شدم چون دفتری عاشق به روی ماه تو زآن رو
تمام کار او بهروصالت بردباری بود
حسین دفتری