می آیی و حتمی شده پیدا شدن من

می آیی و حتمی شده پیدا شدن من
در گستره ی خویش شکوفا شدن من

می آیی و با خیزش امواج ، چه غوغاست
در خویش فرو رفتن و دریا شدن من

تعبیر وجود منی و گرم عبورم
یک آینه مانده است به معنا شدن من

من گمشده در خواب تو ام ؛ ناشدنی نیست
در هستی سیّال تو ، پیدا شدن من

فربه شده قربانی و شمشیر تو رقصان
نزدیک شد از خویش مبرّا شدن من

این سان که به رقص آمده شمشیر ، محال است
از جمع شهیدان تو منها شدن من

در معبد خاموشی ام آوای که جاری است ؟
یعنی چه قدر مانده به بودا شدن من؟

 قربان ولیئی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد