طرفه ام داد مرا غمزده پرواز بکرد
نغمه ام داد مرا سرزده پرواز بکرد
گفتمش ماه منی از دل من آه مرو
بادل نم زده اش نم زده پرواز بکرد
درد او کشت مرا زجر فراوان دیدم
من ندیدم که چرا سمزده پروازبکرد
مدتی بود که او مونس جانم میشد
همچو اخگر زدلم دمزده پرواز بکرد
ماهرویی که نشدبوسه زنم برخالش
بالو پر خسته چرا پرزده پرواز بکرد
عاشقش بودم و آتش بجانم کردند
عاشقی غمزده باجم زده پرواز بکرد
مرغ مینای دلم بود تو خود میدانی
بردلم سایه زدش همزده پرواز بکرد
جعفری صبر تو تاریخ دلت میباشد
با سپیده تو بیا شهزده پرواز بکرد
علی جعفری