سنگ سخت است

سنگ سخت است
و سخت تر از آن
دلی است
با آواز ساری نلرزد


امید علی دایم امید

سار بر سنگی نشست

سار بر سنگی نشست
نغمه ای در فراق یار خواند
به پژواک آواز خود گوش سپرد و آرام گرفت

امید علی دایم امید

خواب دیدم در سرم زنی است

خواب دیدم در سرم زنی است
که در تاریکی مرموز خانه
شب را قدم می زند
پشت پنجره ای که دهانش چفت و بست ندارد
دیگر زنانه گریه نمی کند
موهای تراشیده اش
به تمام روسری های ته کشو دهن کجی می کند
و روزهاست بشقاب هایش از سکه افتاده اند

نه
این خواب های علیل
که همیشه یک پایشان می لنگد را باید چال کنم
این وصله ها به ذهن من نمی چسبد....

پریسا ناصری