در سکوتم محن عشق مرا سایه فکند
در دلم نام تو افتاد و مرا شایه فکند
اهل هجرانم و با سبک سبا میخوانم
غصه دارم که چرا هجر مرا آیه فکند
مصحف عشق بدان درطلب اهل دعا
در سجودم برکاتیست مرا دایه فکند
من همانم که گدای سر کویت گشتم
حسرت دیدن تو بخت مرا لایه فکند
پر مژگان تو را بر سر خود سر کردم
من به پروازشدم یاد تو را پایه فکند
پخته ترگشتم وبا جام توگرخرسندم
زهرخودرا توبده جسم مرامایه فکند
در بهشتی که مرا وعده عشقت دادی
راهی دوزخم اکنون که مراغایه فکند
جعفری چونکه نشد یاد تو را تازه کند
دین وایمان بدادم که تورا سایه فکند
علی جعفری