باز جمعه شد و در انتظارت نشسته ام

باز جمعه شد و در انتظارت نشسته ام
درب خانه جارو زدم به امید دیدارت نشسته ام
درست است که رو سیه حقیر و گنه کارم
اما به انتظار بزرگی نشسته ام
اگر یک نظر لحظه ای به من نگاه کنی
دگر دردی و حاجتی نمی ماند که رواکنی


اعظم آلاله

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد