بارها مرگ را چشیده ام

بارها مرگ را چشیده ام
مرگی تدریجی و مرگی تلخ در میان مردمانِ کوته فکری که سوختن و ساختن را پاکی،و گذر کردن از آن را جرم می پندارند
سالهاست که ذهنمان.را به غل و زنجیری از تفکرات پوچ و بی اساسی بسته اند که با هیچ قانونی از ذهنمان هم خوانی ندارد
رها شدن،آزاد شدن جرم.است
رهایی از جبر زندگی و رهایی از بردگی در مکتبمان گناهی نابخشودنیست..
در دنیایی که به اجبار در آنیم و ناخواسته وارد آن شده ایم
جواب این همه ناعدالتی و اجحاف در برابر روح و جسمان را چه کسی پاسخگوست؟؟
دلم آرامش میخواهد
آرامشی از فکر و اندیشه خودم نه تحمیل یک عمر بردگی...


رونا فرخ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد